مستفاد از روایات وجود تخالف و تقابل بین پزشکان آن زمان واهل بیت علیهم السلام است و در بیشتر موارد نظر ائمه این است که پزشکان اشتباه می‌کنند و سعی می‌کنند راهشان و طبشان را از پزشکان جدا کنند و میخواهند بگویند که ما پزشکان (اطبای آن زمان) را قبول نداریم و ما استقلال خودمان را داریم و گفتار ما حق و حقیقت است و گفتار پزشکان خلاف واقع است، آن هم پزشکان حکیم و فهمیده آن زمان، چه رسد به پزشکان شیمیائی نادان این زمان.
🔹 در روایتی که برقی و کلینی از جعفری از امام کاظم علیه السلام نقل می، کنند میفرمایند : ما یقول الأطباء في الأترج ؟ قال: قلت: یأمروننا بأکله علی الریق، قال: ولکنّي آمرکم أن تأکلوه علی الشبع.
اینجا امام از جعفری میپرسد: پزشکان درباره بالنگ و مرکبات چه می‌گویند؟ جعفری می‌گوید: دستور می‌دهند ناشتا خورده شود، امام فرمود: ولی من دستور می‌دهم موقع سیری خورده شود (کتاب محاسن ج ۲ : ص ۵۵۵)
این امر حاکی از آن است که یک طب مستقل، برتر و با منبع درست وجود دارد که قابل خدشه و قابل مقایسه با طبهای دیگر نیست.
🔹 و در روایت دیگر کلینی از امام صادق علیه السلام نقل میکند که امام به یک مردی فرمود: ما یقول اطباؤکم في عشاء اللیل ؟ فقال : إنّهم ینهونا عنه، قال : لکنّي آمرکم به (کتاب شریف کافی ج ۶ : ۲۸۹)
یعنی امام به یک مردی میفرمایند : پزشکان شما دربارهٔ شام چه می‌گویند؟ آن مرد می‌گوید: پزشکان از خوردن شام نهی می‌کنند، امام فرمود: ولی من دستور می‌دهم که شام بخورید.
این یعنی دانش وطب اهل بیت با طبهای دیگر فرق میکند وطبهای دیگر را قبول ندارند بلکه در مقابل علم معصوم وطب اسلامی هیچی نیستند حتی مانند جالینوس و بقراط و دیسقوریدوس و...
🔹و در اخبار پیامبر به آن پزشکی که ماهرترین پزشکان عرب در ان زمان بود که برای درمان پیامبر ص امده بود فرمود: اتحب ان اریک ایه تعلم بها غنای عن طبک وحاجتک الی طبی؟ یعنی ایا میخواهی نشانه ای به تو بنمایانم که توسط ان بدانی من از طب تو بی نیازم وتو به طب من نیاز داری؟...
واضح است که پیامبر میخواهند بفرمایند طب حقیقی و درست طب اسلامی است و آن احتیاج به هیچ طبی ندارد بلکه طبهای دیگر به طب اسلامی نیاز دارند.
از این روایات معلوم میشود طب بشر من دراوردی ومزخرف است. تفسیر امام حسن عسکری ع ۱۷۲
🔹ودر روایت دیگر گروهی از از انصار نزد پیامبر ص عرضه داشتند: ای رسول خدا ما همسایه ای داریم که از شکم خویش شکایت دارد ایا به ما اجازه میدهید که اورا درمان کنیم؟ حضرت فرمود با چه چیزی او را درمان میکنید؟ انان گفتند: یک یهودی در اینجا هست که این بیماری را درمان میکند. فرمود با چه چیزی؟ گفتند شکم را پاره میکند وچیزی را بیرون میاورد... اما پیامبر از این کار اظهار ناخشنودی کرد... اخر کار فرمود بهترین دوا حجامت، فصد و سیاه دانه است.
پیامبر از عمل و طب یهود اظهار ناخشنودی کردند که نشان میدهد طب حقیقی و واقعی طبی است که عمل جراحی ندارد.
بلکه طب برتر، بهترین دوا را دارد. دعائم الاسلام ۲ : ۱۴۴
🔹از طرف دیگر در روایات زیادی ائمه ع میفرمایند : با حرام درمان نکنید. یعنی درمان با خاک والکل و پی خوک و... اینها حرام است و مورد پسند ائمه نیست. اهل بیت ع میفرمایند خمر منوش که حرام است. شربتهای امروزی خیلیهاش الکل دارد.
🔹در روایت دیگر امام از طبیبی میپرسد با چه چیزی درمان میکنید؟ جواب داد با همین داروهای تلخ. امام فرمود سبحان الله، آن خدائی که میتواند با تلخ درمان کند با شیرین هم میتواند درمان کند.
🔹و در یک روایتی خانمی نزد امام صادق ع امد و گفت فدایتان شوم، دچار صدای شکم میشوم و طبیبان عراق برایم شراب انگور با سویق نسخه کردند. امام فرمود به خدا سوگند قطره ای از شراب به تو اجازه نمیدهم. قطره ای از آن منوش زیرا وقتی نفست به انجا رسید پشیمان میشوی.
واین حاکی از اینکه نسخه پزشکان هیچ ارزشی ندارد و امام را عصبانی میکند. امام برتر از هر پزشکی است .کافی ۶ : ۴۱۳.
🔹و در روایتی امام صادق در مجلس منصور دوانیقی حضور پیدا کردند و نزد او مردی از هند بود که کتاب طب میخواند. امام صادق ع گوش میداد وچون ان مرد هندی از خواندن فارغ شد به ان حضرت گفت: ای ابا عبد الله ایا چیزی از انچه همراه من است میخواهی؟ حضر فرمود خیر زیرا طبی که همراه من است بهتر از ان چیزی است که همراه تو میباشد... تا انجا که حضرت فرمود: ایا گمان میکنی که آن را از کتابهای طب برگرفتم؟ او گفت اری. حضرت فرمود: نه، سوگند بخدا که تنها از خداوند برگرفتم. علل الشرائع ۱ : ۹۸