هر چند مشکل اصلی در ذات دانش پزشکی امروزی و حتی در ریشه ی علم در معنای ساینس است. اما پزشکان به عنوان انسانهایی که در آن بیراهه قدم میگذارند هم مسائلی دیگر دارند که اصل آن عبارتست از جهل مرکب.
بیشتر شاغلین به حرفه پزشکی نمیدانند که نمیدانند و اما خیال می کنند که می دانند.
آن دانش معیوب توسط یک سیستم آموزشی معیوبتر به آنها ارائه میشود. سالهای طولانی از عمر افرادی عمدتا باهوش را تلف می کند و همزمان خوی ها و عقده هایی همچون خودشیفتگی, تکبر و البته احساس اتلاف عمر را در آنها می پروراند.
تنها یکی از عوارض این بلا بیسوادی به معنای خالی از دانش و تفکر و تعهد بودن است.
پزشکان امروزی ممکن است اطلاعاتی کسب کرده باشند اما اثری از تفکر و تعقل در کار آنها دیده نمیشود.
طرح واکسن اجباری، خود بزرگترین دلیل و برهان بر بیسوادی پزشکان و مسئولان است.
زیرا هیچ انسان عاقل و با شعوری تصمیم نمی گیرد که واکسن آزمایشی و مملو از عوارض را آن هم با مجوز اضطراری بر مردم اجباری سازد.
این امر ثابت می کند که این ها راه امن و بی خطر و مؤثری برای پیشگیری و درمان کرونا ندارند که اینچنین به واکسن آزمایشی و اضطراری چنگ زده اند و آن را اجباری کرده اند اگر چه که در این میان عده زیادی هم بر اثر واکسن تلف شوند.
ولی ما در طب اسلامی راه های امن و ساده و بی خطر موثر، هم برای پیشگیری وهم برای درمان داریم.
یک نکته مهم دیگر این است که این ستادها و پزشکان و عوامل اجرایی و... که مرتبا در تمام شئون مردم تصمیم می گیرند، به هیچ عنوان خبره در این فن نیستند که بشود به آنها اعتماد کرد.
مطمئنا و بدون شک مرگ صدها هزار نفر از جان باختگان کرونایی به گردن همین عوامل اجرایی است وگناه این کار بخشودنی نیست،
فکر می کنند که کارها را به اهل آن واگذار کرده اند...
نه بخدا قسم که اشتباه می کنند و روز قیامت مسئولند...