هیتلر در جوانی و در سن شانزده سالگی کارش این بود که روی تابلو نقاشی میکرد و آن ها را می فروخت، ولی یهودیان در آن زمان بر همه چیز تسلط داشتند و تمام بازارها در دست آن ها بوده و هست .
زمانی که هیتلر تابلوهایش را برای فروش عرضه می کرد، یهودی ها این تابلو ها را بی ارزش می خواندند و به اصطلاح توی سر این تابلوها می زدند و او را تحقیر می کردند، تا تابلوها را ارزان و زیر قیمت بازار از او بخرند و خودشان با قیمت گزاف آن ها را بفروشند .
در سن هیجده سالگی مادر هیتلر به سرطان مبتلا شد و پزشک یک داروی اشتباه به او داد و باعث شد مادر هیتلر بمیرد و هیتلر شدیدا تحت تاثیر مرگ نابهنگام مادرش بر اثر خطای این پزشک (که پزشک یهودی بود) قرار گرفت و شدیدا ناراحت شد، زیرا مادرش را تا حد جنون دوست می داشت .
بعد از ضربه روحی که آلمان در جنگ جهانی اول متحمل شد و شکست سنگینی که داشت، یهودیان این فرصت را غنیمت شمردند و شروع به کارهای خلاف عفت عمومی و غیر اخلاقی کردند و اولین همایش همجنس بازی را در اورپا برگزار کردند و اولین نمایش های اباحی گری را اجرا کردند که باعث سقوط اخلاقی مردم شد.
همچنین یهودیان در این برهه مشغول به معامله های ربوی و ربا خواری شدند که باعث شد بانک ها به کلی بیکار شوند و این امر باعث بیکاری در تمامی کشورها شد و مسأله انحطاط اخلاقی را تشدید کرد .
تمامی این عوامل در کنار جاسوسی یهودیان و گزارش اخبار آلمان به دشمنان او، سبب شد تا هیتلر چند یهودی کثیف را بکشد، ولی آنها این مسأله را بزرگ کرده و مظلوم نمایی کردند.